چای من لبریز و لب دوز و لب سوز است
آی میخوری با من تو چایی
گر چه کامم تلخ و چایم تلخ و حرفهای همه تلخ
اما دلبرم گر تو باشی عشق من تو باشی
لب گشایی لب بریزی لب بسوزی لب بدوزی
واییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چه محشر میشود اندازه یک چای خوردن کام من شیرین
میشود دلبرم ماه آبان است و چایی هرشب با تو می چسبد فقط تو
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ,
|